نـــم نـــم بـــاران...☂
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نـــم نـــم بـــاران... و آدرس mardebarani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






باور دارم باران اشک آسمان است

آسمان تحمل بغض را ندارد

برای سبک شدن می بارد

برای همین باران را دوست دارم

من هم می بارم تا شوری اشکهایم

در شیرینی باران گم شود

و چه زیباست سبک شدن

 


برچسب‌ها: باران اشکاشک اسمانسبک شدنزیباستشیرینیشیرینی بارانشوریشوری اشکهایمباران را دوست دارمبغض تحمل بغض
[ دو شنبه 4 دی 1391 ] [ 9:51 ] [ نیما ]


حوالی این خانه

پنجره ها با باران گریه میکنن

و قصه ی من همیشه

یا شب بود یا خواب خورشید می دیدند

قصه ی من هیچ وقت کلاغ نداشت

تا به خانه اش برسد


برچسب‌ها: خانهقصهکلاغشبخواب خورشیدقصه منپنجره هاگریهحوالیوحوالی این خانه
[ سه شنبه 2 آبان 1391 ] [ 11:43 ] [ نیما ]


افسرده و غمگین زیر نــم نــم بــاران پناه می برم به یارم

تا که یارم آرام کند با زمزمه های شیرین این دل بیقرارم

چند روزیست شده ام چون فرهاد کوه شکن بی تاب شیرینم

حاضرم چون او در هم شکنم کوها را تا بدست آورم دل یار نازنینم

سروده خانم فتحی


برچسب‌ها: کوه غمکوهنازنینمکوه شکنبی تابشیرین
[ سه شنبه 2 آبان 1391 ] [ 11:13 ] [ نیما ]

 

خسته ام از این تکرار

سردتنهایی،

شانه های برای

باریدن میخوام و دستهایی برای

فشردن

باشد کسی مرحم راز تنهایی

من

 


برچسب‌ها: عکس خستهخستهخسته امراز تنهاییباریدنفشردنتکرارتکرار تنهایی
[ جمعه 21 مهر 1391 ] [ 10:3 ] [ نیما ]


کاش زیر نــم نــم بــاران زنده می شد این دل مرده ام

کاش زیر باران تر و تازه می شد این دل پزمرده ام

کاش بروید کل سرزمین قلبم گلهای مهر و محبت

کاش ز عطر خوشبوی آن گلها شوم دلخوش و سرمست

سروده خانم فتحی

 


برچسب‌ها: عطرسرمستمهر و محبت
[ پنج شنبه 20 مهر 1391 ] [ 20:46 ] [ نیما ]

 

میخوانم زیر نــم نــم بــاران سرود عشقو وفا

زیر گوش معشوقی که دارد قلبی با صفا

زیر نــم نــم بــاران سرود عشق خوانم و وفا

از تو ای یار مهربان لحظه ای نشوم جدا

سروده خانم فتحی

 

 

 


برچسب‌ها: مهربان سرود عشقزیر گوشغشقو وفا
[ پنج شنبه 20 مهر 1391 ] [ 20:35 ] [ نیما ]

 


برق نگاه دلفریبت زیر نــم نــم بــاران آتش می زند دلم را

شوق دیدارت در میعادگاه دگرگون می سازد احوالم را

خوابم یا در عالم خیالم ناگه نــم نــم بــاران می کند بیدارم

دستان گرم و نگاه سوزان یارم آتش می زند روح تبدارم

سروده خانم فتحی



برچسب‌ها: نگاهنگاه زیر بارانروح تبدارممیعادگاهبرقبرق نگاهعالنم خیالمشوق
[ پنج شنبه 20 مهر 1391 ] [ 20:19 ] [ نیما ]


دوست داشتن نــم نــم بــاران است ،

که کم کم می آید و به درازا می بارد.

چه زیباست اگر همواره اینگونه بباریم

و ابر همیشه بهار آسمان محبت باشیم ...



برچسب‌ها: بهاراسمانمحبتکم کمدست داشتن
[ جمعه 14 مهر 1391 ] [ 20:32 ] [ نیما ]

 

برگ باران خورده پاییزی

زیر باران پای پیاده با تورفتن

به جنون رسیدن

به انتهای جاده به خدا رسیدن

پشت شیشه التماس باران صدای ناله ناودان ویک شب رویای که خواب تورا دیدن

به تو رسیدن

گل شبنم زده صبحگاهی چی می شد تورا همیشه دیدن

یه بوسه لبان توچیدن

به خدا می سپارمت به امید دوباره دیدن

 

 

 


برچسب‌ها: جنونبوسه لبانگل شبنمپای پیاده
[ جمعه 14 مهر 1391 ] [ 19:42 ] [ نیما ]

 


حس زیر باران را درک نکند هر کسی...

قلب ی حساس داند قدر روز بارانی...

گاهی سبک می شوی زیر نــم نــم بــاران...

 غم و غصه ها را می سپاری به نــم نــم بــاران...

 

سروده خانم فتحی

 


 

[ جمعه 14 مهر 1391 ] [ 18:46 ] [ نیما ]

 

کاش اشکهایم همچو باران می شد...

کاش غصه هایم همچو آب روان می شد...

کاش این دل غمدارم زیر نــم نــم بــاران...

فبول کند که رهایی یابد از غم دوران...

 

سروده خانم فتحی


 


برچسب‌ها: رهاییغمغم دورانغمدارغصهاشکهایمهمچو باران
[ جمعه 14 مهر 1391 ] [ 18:19 ] [ نیما ]


باران یعنی میعادگاه عشاق دنیا...

باران یعنی حسی زیبا در دلها...

باران یعنی گم شدن در خاطره ها...

باران یعنی حس زنده ماندن جوانه ها...


تقدیم به کسانی که در باران احساسشان قویتر و زیباترمی شود...

 

سروده خانم فتحی

 


برچسب‌ها: حس زندهجوانه هاخاطره هادلهاودنیامیعادگاهگم شدنتقدیم
[ پنج شنبه 13 مهر 1391 ] [ 14:2 ] [ نیما ]


نفس می کشم نبودنت را

نیستی

هوای بوی تنت را کرده ام

می دانی

پیراهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است

تو نیستی

آسمان بی معنیست

حتی آسمان پر ستاره

و باران

مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد

تو نیستی

و من چتر می خواهم ...

هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...

خودم را به هزار راه میزنم

به هزار کوچه

به هزار در

نکند یاد آغوشت بیفتم...

 


برچسب‌ها: اغوشتبه هزار درهزار کوچهحس عاشقانهشاعرانهقطره های عذاباسمان پر ستارهجداییبوی تنتنفسنبودنت
[ پنج شنبه 13 مهر 1391 ] [ 11:1 ] [ نیما ]


لذت نگاه زیبای معشوقم می دهد تسکین روحم را...

لذت نگاه شادش زیر نــم نــم بــاران می زداید زنگار هایم را...

آیااینهمه خوشی در وهم خیالم می دهد دلم را آرامش...

خدا کند که زیر این نــم نــم بــاران دائما باشم در کنارش...


سروده خانم فتحی

 


برچسب‌ها: ارامشلذت نگاهتسکین روحممعشوقم
[ پنج شنبه 13 مهر 1391 ] [ 10:19 ] [ نیما ]

 

در افق آن دوردست ها زیر باران پرنده خیالم می کند پرواز ...

بالهایش خیس شده از نــم نــم بــاران و باز می خواند آواز ...

آوازی همانند ترنم سرود باران تا که مرا برد به آن عالم ...

عالمی رویایی و زیبا و خواستنی در خواب و خیالم ...

 

سروده خانم فتحی


برچسب‌ها: خواب خیالزیباپرنده زیباپرنده زیر بارانعکس پرندهعکس پرنده زیر بارانشعرشعر بارونیسرود بارانبالهااوازواواز پرندهدور دستپروازافق
[ یک شنبه 9 مهر 1391 ] [ 15:36 ] [ نیما ]

 

سحر و جادوی حس قشنگ زیر نــم نــم بــاران...

کرده این دل هوایی ام را بی قرارو نا مهربان...

مرا می برد به عالم خیال و رویایی شیرین...

عالمی که در آن بودم همچو پرنده ای دلنشین
...

 

سروده خانم فتحی

 

 


برچسب‌ها: عالمیپرندهدلنشینرویای شیریندل هوایبی قرارنا مهربانحس قشنگسحر جادوییعالم
[ شنبه 8 مهر 1391 ] [ 21:29 ] [ نیما ]

 


باز باران سیر کند پرنده خیالم بر روی دریای بیکران ذهنم...

یادم آرد سیر می کردم زیر باران دست در دست یارم ...

وه چه روزهای شادی داشتیم من و یارم زیر آن نــم نــم بــاران...

خدا کند پرنده خیالم همچنان پرواز کند در دریای ذهنم...

 

سروده خانم فتحی

 

 


برچسب‌ها: پروازدریای ذهنمدست در دستدریای بیکران
[ شنبه 8 مهر 1391 ] [ 20:50 ] [ نیما ]


باران یعنی برگشتن هوای مه آلود و شیروانی های شاد !

باران یعنی قرارهای خیس !

باران یعنی تو برمی گردی، شعر بر می گردد...

 


برچسب‌ها: هوای مه الود/تو برمیگردیقرلرسر قرارقرار خیسمه الودشیروانی
[ جمعه 7 مهر 1391 ] [ 13:6 ] [ نیما ]

 



امروز زیر این نــم نــم بــاران شده ام عاشق...

عاشق دختری از جنس بلور و گل شقایق...

آیا دلم را خوش کنم به عشق آن معشوق...

یا که نــم نــم بــاران دهد امید واهی به من عاشق...

 

سروده خانم فتحی


برچسب‌ها: امید واهیمن عاشقعکس رقصبدن زیر بارانرقص بارانرقص زیر بارانگل شقایقدختری از جنس بلوربلوراز جنس بلورعاشق دختریشده ام عاشق
[ جمعه 7 مهر 1391 ] [ 10:52 ] [ نیما ]

 

 

کاش نــم نــم بــاران مرهمی شود بر زخم کهنه ام...

کاش این همه جور و جفای عزیزان بیداد نمی کرد بر دل شکسته ام...

کاش تنها یار و مونسم می شد نــم نــم بــاران...

چونکه دل شکننده ام را هرگز نشکند
نــم نــم بــاران...

 

سروده خانم فتحی

 


برچسب‌ها: شکنندهدلنم نم بارانمونسموتنهامرهمیزخم کهنه ام
[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 20:8 ] [ نیما ]

 

 

زیر نــم نــم بــاران شدهام اسیر جادوی نگاهت...

این نگاه جادوییت من عاشق را کرده فدایت...

آیا می شود امید داشت زیر نــم نــم بــاران به یارم...

تا که همدم بی کسی تنهایی ام شود آن دلدارم...

من به جادوی نگاه معشوق و نــم نــم بــاران دل بسته ام...

من به روزها زیر نــم نــم بــاران همراه یار مهربان دل بسته ام...

 

سروده خانم فتحی

 

 


برچسب‌ها: روزهاروزها زیر بارانیار مهرباندل دلبستهجادوجادوی نگاهتمعشوقهمدمبی کسیتنهایی امدلداردلدارمامیدعاشقفداتفدایتاسیر
[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 18:25 ] [ نیما ]

 

کاش بگم باران ببارد و بزداید زنگار قلب غم زده ام...

کاش زیر نــم نــم بــاران فراموش می کردم غم و غصه ام...

کاش این دل بهانه گیرم قانع می شد به نم نم باران...

چونکه نــم نــم بــاران می زداید زنگارهای قلبمان
...

 

سروده خانم فتحی


برچسب‌ها: رنگارقلبزنگارهای قلبممیزدایدفانقفراموشغم و غصهغم زده امدل بهانه گیرمبهانهقلب غم زده ام
[ سه شنبه 4 مهر 1391 ] [ 18:28 ] [ نیما ]


چشمانم ابستن و اماده باریدن است...

دستانم مشغول لمس کردن باران است...

آیا باران چشمانم می دهد تسکین دلم را...

یا که نم نم باران می کند غمگین قلبم را...

هر چه پیش آید خوش آید من قانع ام...

لاجرم خود را به تقدیر و سرنوشت سپرده ام...

 

سروده خانم فتحی

 


برچسب‌ها: تقدیرسرنوشتقانع امغمگینقلبمغمگینه قلبمتسکین دلمتسکینمشغوللمسلمس باراناماده باریدنباریدن
[ یک شنبه 2 مهر 1391 ] [ 15:57 ] [ نیما ]

 

در زیر باران نشسته بودم…

چشمم را به آسمان دوخته بودم

چشمم را به ابرهای سرگردان دوخته بودم…

انتظار می کشیدم…

انتظار قطره ای عاشق از باران که از آسمان بیاید و بر چشمانم بنشیند…

تا شاید چشمانم عاشق آن قطره شود...

 

 


برچسب‌ها: قطرهقطره ای عاشقچشمانمانتظارابرهاابرابرهای سرگردانچشم دوخته یا اسمانزیر بارانزیر باران نشسته ام
[ شنبه 1 مهر 1391 ] [ 19:31 ] [ نیما ]


 

من و بودنت...

حالا حالا ها با هم کار داریم...

تا وقتی که ابر با باران...

من به بودنت محتاجم مهربان...

 

 


برچسب‌ها: من و باران من و بودنتابر با بارانعکسعکس متحرکعکس بارونی
[ چهار شنبه 29 شهريور 1391 ] [ 19:31 ] [ نیما ]


هیچ بارانی نمی بارد مگر صفا دهد.

هیچ گلی جوانه نمی زند مگر هدیه شود.

هیچ خاطره ای زنده نمی ماند مگر شیرین باشد.

هیچ لبخندی نیست مگر شادی بیاورد.

وهیچ بهاری نمی اید مگر سال دیگری در پیش باشد.

پس بگذار باران شوق بر زندگی ات ببارد تا روحت را صفا دهد.

گل های عشق در دلت جوانه زنند تا انهارا به دیگران هدیه کنی .

خاطراتت قشنگ باشند تا همواره بیادشان بیاوری.

لبخند بر لبانت نقش بندد تا شادی را بیفشانی.

و بهار بیاید تا بدانی باز هم فرصت بودن هست……

 


برچسب‌ها: بهارفرصت بودنلبخندشادیخاطراتگل عشقباران شوقخاطره شیرینجوانههدیه
[ چهار شنبه 29 شهريور 1391 ] [ 13:54 ] [ نیما ]

 

ناراحت نشو از تیکه های آدما:

سالهاست به هوای بارانی میگویند:"خَـــــــــــــــراب"

 


برچسب‌ها: هوای بارونیهوای بارانیتیکهتیکه ادماناراحت
[ دو شنبه 27 شهريور 1391 ] [ 18:15 ] [ نیما ]

 

در نی نی آسمان نگاهش شوق دیدار باران را حس می کنم ...

در برق نگاه مشتاق عاشقش ذوق دیدار باران را حس می کنم ...

از آسمان نم نم باران می باردولی او زیر باران عالمی دارد ...

ای کاش جای او بودم من هم در آن عالم رویا سهمی داشتم ...

 

سروده خانم فتحی


برچسب‌ها: رویاعالم رویابرق نگاهنی نی اسماناسمان
[ یک شنبه 26 شهريور 1391 ] [ 22:29 ] [ نیما ]

 

باران می شوم...

خورشید میشوی ...

نه آنکه رنگین کمان عشق بیافرینی...

که محوم کنی...

که تبخیرم کنی...

بخار میشوم...

انبوه دردت فشرده ام میکند...

ابر میشوم...

می بارم...

های..خورشید...!

رهایم نکنی در این حلقه تکرار...

 


برچسب‌ها: تبخیرحلقه تکرارمی بارمانبوه دردبخاررنگین کمان عشقرنگین کمانخورشید
[ یک شنبه 26 شهريور 1391 ] [ 14:23 ] [ نیما ]

 

هر روز که می گذرد عاشق تر می شوم...

نمیدانم...

این خاصیت روز هاست یا عشق...

اما میدانم... 

در تمام روزهای بارانیم...

تو تنها عشق من بوده ای...

 



برچسب‌ها: عشق منتنهاروزهای بارانیخاصیت عشقعاشق تر میشوم
[ جمعه 24 شهريور 1391 ] [ 14:45 ] [ نیما ]

 

 

 

 

نه هوا ابریست ...

نه بارانی می بارد...

دلم بهانه می گیرد...

 


برچسب‌ها: هوابهانهباران
[ چهار شنبه 15 شهريور 1391 ] [ 17:59 ] [ نیما ]

 

دلم همچو آسمان،

پر از ابرهای بارانیست،

ای کاش دلم امشب بگرید،

شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند...

 


 


برچسب‌ها: امشبابرهای بارانیهمچو اسمانعشقبغض عشق
[ چهار شنبه 15 شهريور 1391 ] [ 17:41 ] [ نیما ]

 

 

دیریست دلم گرفته باران...
اشکم که ز غم سرشته باران...

چندیست "اسیر دست اویم..."
بر لوح دلم نوشته باران...!
باران! دل من چو راز دارد،
از او طلب نیاز دارد،

آن ماه سفر کرده ی دیروز،
مرغیست خموش و ناز دارد...
باران به دلم غمی نشسته...
من بال و پرم. ولی شکسته...

باران مه من چه حال دارد؟؟؟
این دل ز تو هم سوال دارد...
باران برِ من ببار باران...
از او خبری بیار باران...

 

آه ای دل ناصبور، صبری ...
آرام بمان، قرار قدری...



برچسب‌ها: ارامارام بمانقرارناصبوراه ای دلصبریخبریخبری ببارسوالسوال داردباران مهحال منغمی نشستهبالو پربال و پرممرغخموشماه سفرطلبرازدلم گرفته بارانلوح دلماسیراسیر دست اواشکماشک بارانگریه کردن زیر بارانعکس گریه کردن زیر بارامعکس عاشقمطلب بارونیتقدیم به اونی که دوسش دارمدوست دارمعکس متحرک
[ سه شنبه 14 شهريور 1391 ] [ 18:11 ] [ نیما ]

 

 

چه غمگینانه است وقتی در باران...

از روی محبت...

به تو چتر تعارف می کنند...

 


 


برچسب‌ها: تعارف چترتعرفمحبتدر بارانغمگینانه
[ سه شنبه 14 شهريور 1391 ] [ 16:0 ] [ نیما ]

 

 میترسم...

باران بر تمام دنیا ببارد...

و

تو نباشی...

از چشم یا از اسمان

فرقی نمیکند...

باران که بر زمین افتاد

دیگر باران نیست...

 

 

 


برچسب‌ها: بر زمین افتاداز چشم یا از اسمانتمام دنیامیترسم
[ سه شنبه 14 شهريور 1391 ] [ 14:5 ] [ نیما ]

 

دمش گرم ...

 

باران را می گویم ...

به شانه ام زد و گفت:خسته شدی...امروز تو را استراحت کن...

من به جایت میبارم...

 

 


برچسب‌ها: باران رامیگویمدمش گرمعکس پاییز بارونیپاییزشانه اماستراحت
[ سه شنبه 14 شهريور 1391 ] [ 13:46 ] [ نیما ]

 

گلوی من،ابری ترین تکه ی آسمان است...


اما نمیدانم چرا همیشه،


باران از چشمان تو آغاز می شود...!

 


برچسب‌ها: ابریترینگلوی من
[ سه شنبه 14 شهريور 1391 ] [ 1:56 ] [ نیما ]

 

ترنم سرود بارانی نوازش دهد روح آدمی...

به عرش اعلی برد دل پر ز غصه و غمی...

صدای شر شر باران تند کند آدمی را هوشیار...

به هوش باشد و ز شوق باریدن ابر شوید بیدار...


برچسب‌ها: به هوششوق باریدنشوقشوید بیدارشرشر بارانعرشغصهسرود بارانینوازش
[ دو شنبه 13 شهريور 1391 ] [ 23:51 ] [ نیما ]

 

دیدی غزلی سرود؟

 

عاشق شده بود...

 

انگار خودش نبود...

 

افتاد،

 

شکست،

 

زیر باران پوسید...

 

ادم که نکشته بود...

 

عاشق شده بود...

 


برچسب‌ها: غزلفزلیعاشق شدهعاشقادم که نکشتهشکستافتادانگارغزلی سرود
[ دو شنبه 13 شهريور 1391 ] [ 23:22 ] [ نیما ]

 

در این شهر بی در و پیکربه که گویم راز دلم...

به که پناه برم تا ز مشکلات زمانه رها شوم...

گویم راز و اسرار دل زیر باران بهاری به آشنایی...

تا که یک دفعه بترکد بغض خفته کهنه و قدیمی...

 



برچسب‌ها: بغضاسرار دلاسرار دل زیر بارانمشکلات زمانهشهر بی در و پیکرراز دلم
[ دو شنبه 13 شهريور 1391 ] [ 22:50 ] [ نیما ]
درباره وبلاگ

باران که می باردانگارتازه می شوم.مثل تولد دوباره ی شبنم در بیکرانه ی رویا ها٬مثل سپیده ی صبح به وقت طلوع عشق٬مثل عبور از رنگین کمان آرزوها برای رسیدن به تو...
برچسب‌ها وب
امکانات وب